loading...
خلوت من

...

خانم گل بازدید : 85 پنجشنبه 29 مرداد 1394 نظرات (0)

 

احمق متعصب
+ نوشته شده در شنبه سی و یکم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:34 شماره پست: 65

 
احساس مردانه
+ نوشته شده در جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:48 شماره پست: 67

 
تنها!!!!!!!!!!!!!!!!!
+ نوشته شده در جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:31 شماره پست: 63

 
[عنوان ندارد]
+ نوشته شده در جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:45 شماره پست: 69

کبوتر وار می آیم به آب و دانه ای دل خوش
عطش دیده ، ترک خورده ، به سقا خانه ای دل خوش
دلم خورشید می خواهد ، هوای گنبدت کرده
دوباره برنگشته دل ، هوای مشهدت کرده

 
درس زندگي
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:29 شماره پست: 62

 

امام هشتم

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:45 شماره پست: 68

emam-reza01

امروز خیلی خوشحالم قسمت شده دارم می روم پابوس امام هشتم علی بن موسی الرضا نایب الزیاره تمام دوستان هستم

 
حمله..................
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:55 شماره پست: 64

 

......................

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:47 شماره پست: 66

 
روز دختر
+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:25 شماره پست: 61

خداوند لبخند زد

دختر آفریده شد!

لبخند خدا روزت مبارک

 
 

فاطمه معصومه(س)

+ نوشته شده در شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:13 شماره پست: 60

قم از تو صفا دارد هرکس که تو را دارد
غمگین نبود فردا یا حضرت معصومه
تو دختر موسایی چون فاطمه یکتایی
محبوب دل طاها یا حضرت معصومه

 
چرا مذهب ما را جعفري و امام صادق(ع) را رئيس مذهب جعفري نام نهادند؟
+ نوشته شده در سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 15:59 شماره پست: 59

علت اينكه به شيعه امامي شيعه جعفري مي گويند، در حال كه ما علوي، حسني، حسيني و به همه اينها منتسب هستيم اين است كه حضرت عليه السلام در عصري قرار گرفتند كه مكاتب اربعه فقهي اهل سنت كه در حال هستي بودند؛ شاخص گرديدند و ديگران بطور مستقيم و غير مستقم در سر درس حضرت عليه السلام حاضر شده و استفاده مي كردند. در حوزه علمي امام ششم عليه السلام، چهار هزار نفر محدث و دانشمند شركت مي كردند كه عده اي از بزرگان و رجال علمي اهل سنت مانند: ابو حنيفه، قاضي سكوني، قاضي ابوالبختري و... افتخار شاگردي آن حضرت را پيدا كردند.
آن حضرت تا اواخر زمان امامت خود از فرصت استفاده نمود به نشر تعاليم ديني پرداخت و شخصيت هاي علمي بسياري در فنون مختلف عقلي و نقلي مانند زراره، محمد بن مسلم، هشام بن حكم، جابر بن حيان و... پرورش داد.
موفقيت علمي امام عليه السلام، احاطه و تسلط ايشان و برتريشان در احاديث و مباحث فقهي باعث احساس نياز همگان به علم و فكر او بود و اين موارد بالا باعث شد كه امام عليه السلام بتواند با توجه به امكانات زماني و خصوصيات علمي خود، مكتب اصيل فقهي را پي ريزي كند .
بوستاني كه از انديشه و دستاورد امام جعفر صادق عليه السلام به ثمر نشست بهره هاي وافر به دنياي تشيع و هم به بشريت امروز هديه داد .
لذا مذهب شيعه را جعفري مي خوانند چرا كه عمده مسائل فقه اماميه از امام جعفر صادق رسيده است و برنامه ها و تلاش آن امام همام عليه السلام بود كه با ارائي خطوط فكري به شاگردان خويش اسلام راستين را شناساند .
بطور دقيق تر مي توان امور ذيل را منشأ اين نامگذاري دانست:
1- مجال و زمينه مناسبي كه سبب شد مجموعه عظيمي از معارف و تعاليم و احكام ديني در حوزه علمي امام صادق عليه السلام تبيين شود.
2- چهره شاخص و سرشناس و شناخته شده حضرت عليه السلام در ميان تمام فرق و گروه هاي مسلمان.
3- با توجه به اين كه برخي از ائمه چهارگانه، شاگرد امام صادق عليه السلام و برخي شاگرد شاگردان آن حضرت عليه السلام بوده اند، پيروي شيعه از فقه و مذهب اهل بيت با نام جعفري نامي شناخته شده و معتبر، نزد پيروان مذاهب اربعه بوده است.
4- علاوه بر اين كه، عنوان «مذهب جعفري»، شيعيان پيرو مكتب فقهي اهل بيت را از شيعه زيديه كه از فقه اهل بيت پيروي نمي كنند جدا مي سازد. (براي آشنايي بيشتر رجوع كنيد به كتاب، حيات فكري و سياسي امامان شيعه، نوشته رسول جعفريان.)

امام جعفر صادق(ع)

+ نوشته شده در سه شنبه بیستم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 9:57 شماره پست: 58

صادق که اساس دین ازاو شد معمور
بودند ملایک پی امرش مامور
آخر ز جفا، ناصر احکام خدا
مسموم شد از ظلم و جفای منصور

 
بدود..................
+ نوشته شده در شنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 18:59 شماره پست: 54

 

دل

+ نوشته شده در جمعه شانزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 0:45 شماره پست: 56

 
رفيق
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 19:2 شماره پست: 57

 

جملاتي كه چند روزيه تكرار مي كنم

+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 19:0 شماره پست: 55

 
بچه هاي مدرسه والت(دهه شصتيا پرچما بالا)
+ نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 18:53 شماره پست: 53

برخی از شخصیت‌های این کارتون عبارت بودند از:
انریکو، دیروسی (ارنستو دیروسی)، گالونی، روبتی (جولیو روبتی)، نینو (برادر انریکو)، فرانچی، گاروچی، آنتونیو لبوکر، نروری، گروسی، سیلویا (خواهر انریکو)، آقای پربونی (معلم)، خانم دلگارچی (معلم) و…

 

 

 

رابطه عاشقانه

+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:54 شماره پست: 50

 
عاشق
+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:56 شماره پست: 52

 

بي خياااااااااااااااااااااااااال

+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:55 شماره پست: 51

 
امروز...........
+ نوشته شده در سه شنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:53 شماره پست: 49

 

بدون شرح

+ نوشته شده در شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:18 شماره پست: 47

 
زندگي
+ نوشته شده در شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 22:22 شماره پست: 43

 
من................
+ نوشته شده در شنبه دهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:18 شماره پست: 41

 
دهه شصتيا.............
+ نوشته شده در جمعه نهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:28 شماره پست: 46

 
صبر
+ نوشته شده در جمعه نهم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:14 شماره پست: 38

 
..................
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:26 شماره پست: 44

 
زخم........
+ نوشته شده در پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:17 شماره پست: 39

 

خدا هست

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 23:20 شماره پست: 42

 
مد.......
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:27 شماره پست: 45

 

نياز......

+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:18 شماره پست: 40

 
اي كاش
+ نوشته شده در چهارشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۴ ساعت 11:12 شماره پست: 37

 

خدا در کنار دریا

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:47 شماره پست: 36

لحظه های غروب خورشید در کنار ساحل دریا اگر چه عظمت وزیبایی دریا را می بینیم عاشق طلوع وغروب خورشید در کنار ساحل هستم  ولی نمی دونم چه حکمتی که دلم خیلی خیلی می گیره الانم یکی از همون لحظه هاست که دوست دارم از دلتنگی فریاد بزنم خدایاااااااااااااااااااااااااااااا...............

 
ابی دل
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:41 شماره پست: 35

غروب دريا برام یه دلتنگی خاص داشته درعین زیبایی وقتی خورشید آخرین پرتوهای عاشقش رو روی تن گرم دريا رها میکنه و آسمون که آبی بی انتهاش رو چه بی ادعا پیشکش دريا کرده و دريا که با همه اینها عاشقانه ساحل رو می پرسته و چه بی غرور خودش رو در آغوش ساحل میندازه .همیشه وقتی به دريا نگاه می کنم، مطمئن هستم که اونقدر مهربون هست که بشه کنارش ایستاد و از زیبایی و شکیبایی و شعری که درش هست لذت برد.میدونی اگه دل به دريا بدی آسمون دلت آبی می شود

 

دریا 2

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:14 شماره پست: 34

http://panup.net/uploads/o324971_IMG_20150717_182433.jpg
ساحل قلبم چه آرام است......................................

 
دریا
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 22:57 شماره پست: 33

 
آخرین لحظات غروب افتاب ،در اخرین روز ماه مبارک رمضان کنار ساحل دریا
 

 

دوستان عزیز

+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 20:33 شماره پست: 28

 
بامزی
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام تیر ۱۳۹۴ ساعت 13:54 شماره پست: 32

کی ا یادشون میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

چهل کلاغ

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 17:36 شماره پست: 31

وای نمی دونید اینجا چه خبره طوفان ،سیل،اصن یه وضعی می گن پانصد نفر تا الان کشته داده دریا که سونامی شده بود شانس اوردیم  برادران نیروی انتظامی از ساحل بیرونمون کردند وگرنه الان خانوم گل روسیه بود...               .                      

...

 

....

 

 

...

 

...

 

اخه چرا انقدر یک کلاغ  چهل کلاغ می کنید.درسته دو روز سیل وار باران میاد ولی هیچ خبری نیست مازندران کمی اب گرفتگی معابر......،،،،،،،،،،،،،،،                                یه دوستی از تهران زنگ زده می گه سالمی شنیدم پانصد نفر سیل دیروز کشته داده می گم کدوم سیل والله ما چند تا شهر مازندران رفتیم این دو روزه باران شدید بود دریا طوفانی بود ولی سیل با پانصد تا کشته ما ندیدیم والله.................              

الان اینجا  رفتم خرید می گویند خبر دارید تهران طوفان بدی شده کلی خسارت زده وچقدر کشته داده چقدر خونه خراب شده  نکنه الان برگردم خونه نداشته باشم ‌نکنه بین کشته های مازندرانم خودم خبر ندارم

 

عجب ملت خالی بندی داریم ما           

 
سکوت
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:36 شماره پست: 30

 

غم

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:28 شماره پست: 26

 
عقاب
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:31 شماره پست: 27

 

[عنوان ندارد]

+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:11 شماره پست: 21

 
سایه
+ نوشته شده در شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۴ ساعت 13:14 شماره پست: 24

 

عید فطر

+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 13:50 شماره پست: 17

خدایا

عید  است و دلم خانه ویرانه، بیا /  این خانه تکاندیم ز بیگانه ، بیا

 یک ماه تمام مهیمانت بودیم /  یک روز به مهمانی این خانه بیا

عید فطر بر شما مبارک

 
هرگز............
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:36 شماره پست: 29

 

یا حسین

+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:27 شماره پست: 25

دلم خیلی کربلا می خواهد

یا حسین

 
خاطره
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:13 شماره پست: 23

 
خدای مهربون
+ نوشته شده در جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ ساعت 1:13 شماره پست: 22

امسال ماه رمضان سختی بود روزهای بلند ،گرما ،واز طرفی اوج فعالیتم بود شلوغ ترین روزهای سال

هر روز به حالت مرگ می اومدم خونه کلی غر می زدم اگر کسی می گفت زود تموم شد شاکی می شدم

ولی..............................

دیشب وقتی از خدا درخواستی داشتم همه غر زدن هام یادم اومد کلی شرمنده شدم

اخه خدای خوبم چقدر تو کریمی این همه لطف به ما داری اونوقت حتی من نتونستم یک ماه  سختی را تحمل کنم چه روی داریم ما انسانها که طاقت یک ماه روزه در روزهای گرم ونداریم ولی در همه حال از خدا توقع یاری داریم.

خدایا مرا ببخش به خاطر نادانی هام حالا که داره مهمونی تموم میشه فهمیدم چقدر غافل بودم

خدایا بدیهایمان را نادیده بگیر خدایا مرا ببخش

خدای مهربونم......................

خدایا دستم را بگیر
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:10 شماره پست: 20

 
قفس
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:9 شماره پست: 19

 

داستان اموزنده

+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:2 شماره پست: 18

نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد . آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف نوشیدنی به خانه اش دعوت کند.موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند.قبل از ورود ، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد .....

نجار با دو دستش ، شاخه های درخت را گرفت .چهره اش بی درنگ تغییر کرد.خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند ، برای فرزندانش قصه گفت ، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند .از آنجا می توانستند درخت را ببینند . دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد، و دلیل رفتار نجار را پرسید.نجار گفت :

(( آه این درخت مشکلات من است . موقع کار ، مشکلات فراوانی پیش می آید ، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه می رسم ، مشکلاتم را به شاخه های آن درخت می آویزم . روز بعد ، وقتی می خواهم سر کار بروم ، دوباره آنها را از روی شاخه بر می دارم .جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می روم تا مشکلاتم را بردارم ، خیلی از مشکلات ، دیگر آنجا نیستند ، و بقیه هم خیلی سبکتر شده اند .))

دركت مي كنم
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:55 شماره پست: 13

 

رابطه

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:53 شماره پست: 11

 
سحرهای اخر
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ ساعت 22:30 شماره پست: 15

 

کوله بارت بربند
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم
می شود آسان رفت
می شود کاری کرد که رضا باشد او
ای سبکبال
در این راه شگرف
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت
هرگز از یاد مبر
من جا مانده بسی محتاجم

مجنون

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و دوم تیر ۱۳۹۴ ساعت 14:2 شماره پست: 16

پیامک زد شبی لیلی به مجنون
که هر وقت آمدی از خانه بیرون

بیاور مدرک تحصیلی ات را
گواهی نامه ی پی اچ دی ات را

پدر باید ببیند دکترایت
زمانه بد شده جانم فدایت

دعا کن مدرکت جعلی نباشد
زدانشگاه هاوایی نباشد

وگرنه وای بر احوالت ای مرد
که بابایم بگیرد حالت ای مرد

چو مجنون این پیامک خواند وارفت
به سوی دشت و صحرا کله پا رفت

اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی
که می خواهم تورا قد تریلی

دلم در دام عشقت بی قرار است
ولیکن مدرکم بی اعتبار است

شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
مقصر است در این ماجرا فاکس

چه سنگین است بار این جدایی
امان از دست این مدرک گرایی

^^^^^^^^^^^^^^

 


پس از چن وقت ديد باباي ليلي
كه سنِ دخترش گرديده خيلي!

درون خانه بوي ترشي آيد . .
خدايا.. دخترم ترشيده شايد!!

سراسيمه به مجنون زد ايميلي
نمي پرسي چرا احوالِ ليلي!؟

هنوزم عشق ليلي در دلت هست؟
هنوزم عكس او در تبلتت هست !؟

تو داماد مني من شك ندارم . . !!
نيازي ديگه به مدرك ندارم . . !!

شود اين تحفه را با سيكل هم بُرد
نيازي نيس به دانشگاه آكسفورد!

بيا تا منزلم.. مجنون ترينم . .
الهي دوريِ تان را نبينم . . !!

* * * *
چو كرد فكراشو مجنون زد ايميلي
پس از يك هفته به باباي ليلي . .

بگفتا چند سالي دير كردي . .
زيادي جانِ من تأخير كردي !!

نباشد در سر از ليلي هوايي . .
كه دارم چند دوستِ اجتماعي!!

زِ بس هر چيز، اين دوره گرونه
محاله زن بگيرم اين زمونه !!

كنون ظرفي بزرگ با پُستِ ريلي
فرستادم.. بريز ترشي ي ليلي..!!

دلتنگ
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:58 شماره پست: 14

 

خدايااااااااااااااااااااااااااااا

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:54 شماره پست: 12

 
خاطره
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:53 شماره پست: 10

 

فرهاد

+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم تیر ۱۳۹۴ ساعت 23:46 شماره پست: 9

تو را چه به فرهاد؟

يك فرهاد است ويك بيستون عاشقي

تو همين يك وجب ديوار فاصله را بردار

 

اعتیاد

+ نوشته شده در سه شنبه شانزدهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 0:46 شماره پست: 1

همیشه فکر می کردم چرا می گویند ادم معتاد اگر ترک کند فایده ندارد دوباره بر می گرده درسته بلاگفا دو ماه تعطیل شد فکر می کردم پاک شدم دیگه اعتیاد ندارم وقتی دیدم کل مطالبم پرید گفتم خوب دیگه بر نمی گردم

ولی اعتیاد دوباره بر من غلبه کرد .

دیدم به این خلوت نیاز دارم اگر چه دیگه امیدی ندارم مطالبم موندگار باشه ولی خوب.................

اغاز اولیه وبلاگم اول دی ماه 92 با سرد ترین روز سال اغاز شد وگرمای حضور دوستان گرما بخش خلوتم شد.

و اما تولد دوباره وبلاگ 15 تیر ماه 1394

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 7
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 74
  • بازدید سال : 855
  • بازدید کلی : 8,140